دوشنبه، اسفند ۹

شغلم

چه شغل عجیبی
شروع هفته تو را می بینم
باقی هفته
به خاموش کردن خودم در اتاقم مشغولم

شمس لنگرودی

شنبه، اسفند ۷

واژیدن

این‏که کسی چیزی خلاف واقع بگه می‏شه دروغ. بعد وختی تابلوئه که داره دروغ می‏گه بهش می‏گن دروغ شاخ‏دار. حالا این‏که اون دروغ‏ شاخ‏دار رو محکم و با آب و تاب بگه می‏شه دروغ شاخ‏دار وقیحانه. بعد اگه طرف برای اثبات یه دروغ شاخ‏دار وقیحانه با اعتماد به نفس کامل به دروغ‏های شاخ‏دار وقیحانه قبلیش استناد کنه بهش می‏گن ..... ؟!!!!
من دقیقن دنبال همین واژه می‏گردم !!!!

پنجشنبه، اسفند ۵

چه خبره

خيابونا پر از مامور و گارد بود امروز، به قول رفيقمون ما كه سرمون تو فولان جاي اينترنته خبري نداشتيم چه خبره بيچاره مردم عادي. من فك كنم اينقد سرعت اينترنت رو كم كردن و ف ي ل تر بازيه كه فقط خود نيرو انتظامي از تجمعات اعتراضي با خبره خودشم مياد گارد مي چينه تو خيابون

مي فروشم

بهم زنگ زده مي گه شماره تلفنت رو ايرانسلش رو داريم
مي خري برات بفرستيم ؟!!
بهش گفتم ببين بيا يه كار ديگه بكنيم
اون شماره رو به هر كي فروختي بهش بگو نهصد و دوازده شم هس
بعد بيا با هم بهش بفروشيم
هر چي اضافه فروختي نصف نصف
طرف قطع كرد

دوشنبه، بهمن ۱۸

خبرت هست ؟!!

از هر چه که از حال تو خبر می‏دهد بریده‏ام
وبلاگ و گودر و فیس‏بوک و توییتر
نمی‏گذارم کسی حرفت را بزند
با بهانه و بی بهانه
از خاطرات مشترک حذر می‏کنم
به هزار بدبختی
و شب که می‏خواهم بخوابم
مادرم می‏آید بالا سرم
و می‏گوید
راستی از فلانی چه خبر ؟!!!

سه‌شنبه، بهمن ۱۲

تاویل

ماجراها ثابتند
فقط هر بار به گونه ای تعبیر می شوند

نگو نگم نگیم نگین نگرد نیست

هر جور راحتی
برا من فرقی نداره
میل خودته عزیز