شنبه، اردیبهشت ۱۰

به صلحیم و تو با ما در نبردی

یار گرفته‏ام بسی چون تو ندیده‏ام کسی
کسی ندیده‏ام بسی
بسی گرفته‏ام کسی
یار ندیده‏ام بسی
بسی کسی
کسی بسی
...
...

حدما

حالا نه در حد پرنس ویلیام
ما در حد شاه و فوزیه هم راضی هستیم به خدا

جمعه، اردیبهشت ۹

دماوند از پنجره هواپيما








- Posted using BlogPress from my iPhone

پنجشنبه، اردیبهشت ۸

ماقبل

ما قبل از اينكه آيفون بخريم چي كار مي كرديم !؟؟؟


- Posted using BlogPress from my iPhone

وطنم وطنم وطنم

من واقعا مي خوام از مسئولين امر سوال كنم كه چرا بايد يك هتل ٥ ستاره با كلي ادعاي ميراث داري فرهنگ ملي فقط كلن يك توالت ايراني داشته باشد. آيا توالت ايراني بد است ؟! آيا آبرو ريزي است ؟!؟ چرا اينگونه با ميراث گرانبهاي تاريخي مان برخورد مي كنيم ؟! چرا راحتي و آرامش اين همه هموطن را در نظر نمي گيريم ؟! فاين تذهبون واقعا ؟!

به اميد روزي كه هر هتل ايراني كلي توالت ايراني داشته باشد كه خارجي ها مجبور باشند خودشان را با آن تطبيق بدهند تا تلافي اين همه عذاب مسافرين ايراني در غربت دربيايد.



- Posted using BlogPress from my iPhone

چهارشنبه، اردیبهشت ۷

دولت آن است كه امكان فراغت باشد



فراغت از تو
ميسر نمي شود ما را

- Posted using BlogPress from my iPhone
در سفرم
و هزار تا چيز بايد مي آوردم كه نياوردم
و كلي چيزهاي ديگر آورده ام كه به كار نمي آيند
هيچ وقت نمي توانم درست بار سفر ببندم
اگر روزي همسري اختيار كنم
بي شك يكي از دلايلش
ناتواني شخصي ام
در بستن چمدان است


- Posted using BlogPress from my iPhone

گه

گه خوردم
خليج فارس


- Posted using BlogPress from my iPhone

در خليج




- Posted using BlogPress from my iPhone

دوشنبه، اردیبهشت ۵

اوهوی

بچه جان. این چیزهایی که برای تو "جالب" است، همه زندگی ماست !!!

راست

راستش را بخواهی حوصله ندارم
مشکل این است که تو راستش را نمی‏خواهی

یکشنبه، اردیبهشت ۴

مدعي

ادعا ضرب در واقعيت (در اكثر مواقع) مقدار ثابتي ست


- Posted using BlogPress from my iPhone

يه بار فايده نداره

معمولن وقتي مي گيم "فرصت دوباره" خيلي اميد هست پشت اين عبارت. در حالي كه در اغلب موارد همون اتفاقي در "فرصت دوباره" مي افته كه در "فرصت هاي پيشين" افتاده بود


- Posted using BlogPress from my iPhone

شنبه، اردیبهشت ۳

از پیر و از جوان

فرهاد را چو بر رخ شیرین نظر فتاد
دودش به سر درآمد و از پای درفتاد
مجنون ز جام طلعت لیلی چو مست شد
فارغ ز مادر و پدر و سیم و زر فتاد
...
زین گونه صد هزار کس از پیر و از جوان
مست از شراب عشق چو من بی خبر فتاد
بسیار کس شدند اسیر کمند عشق
تنها نه از برای من این شور و شر فتاد
روزی به دلبری نظری کرد چشم من
زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
...
سعدی ز خلق چند نهان راز دل کنی
چون ماجرای عشق تو یک یک به در فتاد

اول اردی‏بهشت - آرامگاه سعدی


جمعه، اردیبهشت ۲

از اردي بهشت لبريز

اول اردي بهشت
بوي بهار نارنج آرامگاه
پيرزن هاي دهاتي در رفت و آمد حوض ماهي
بچه مدرسه اي ها
به صداي بلند
مقدمه گلستان مي خوانند
در كنارم روي نيمكت چوبي
پيرمرد سعدي باز
غزل تضمين مسدس را
زمزمه مي كند
"گر بگويم كه مرا با تو سر و كاري نيست
در و ديوار گواهي بدهد كاري هست"
در و ديوارهاي آرامگاه را نگاه مي كنم
پي ات مي گردم
تو بر نيمكت روبرو
محو و آرام
نشسته اي
و اين ....
خيال نيست

- Posted using BlogPress from my iPhone

و ما ابري نفسي و لا ازكيها

و دوباره صدايت




- Posted using BlogPress from my iPhone

چهارشنبه، فروردین ۳۱

در راه ساختن

1300 درخت را بردیده ایم که راه از میان این جنگل عبور کند.

دوشنبه، فروردین ۲۹

به جز رندي نفرمودند

هميشه همين جوري ام. گنگم. فردا مي رم كنار بهار اسكله انزلي. هيچ راهي جز اين نيست. امروزم اگه خودمو به خواب بزنم فردا حتمن مي فهمم. دور بودني كه با گام هاي كوتاه جبران نميشه و همينطور حرف ها. سكرت گاردن گوش مي كنم و دور مي شم و دورتر ....


- Posted using BlogPress from my iPhone

از نيمه شبان بي خواب




- Posted using BlogPress from my iPhone

فراغت از تو ميسر نمي شود ما را


هنوز با همه دردم اميد درمانست
كه آخري بود آخر شبان يلدا را


- Posted using BlogPress from my iPhone

یکشنبه، فروردین ۲۸

ناباروری

اون خنده ها و دلبری
یا وعده های سرسری
کدومو باور بکنم
من موندم و ناباوری

افاضاتنیمشب

مسواک رو شاید به خاطر خستگی و فراموشی نزنیم، اما شام رو نه به خاطر خستگی یادمون می ره نه فراموش می کنیم که بخوریم. چون مسواک یک نیاز منطقیه اما شام یک نیاز وجودیه.

از افاضات نیمه شب شیخ

جمعه، فروردین ۲۶

ساده

رابطه با تلاش درست نمي شود، ممكن است سر پا بماند اما درست نمي شود. يا خوب است يا بد، به همين بي رحمي.


- Posted using BlogPress from my iPhone

پنجشنبه، فروردین ۲۵

در بي خبري محض

فغان
كين لوليان
شوخ
شيرين كار
شهر آشوب

چنان بردند صبر از دل
كه تركان
خوان يغما را

[با جي پي آر اس در وسط يك خيابان شلوغ دارم اين پست را مي فرستم و چه جالب بلاگ پرس بي مشكل پست مي كنه رو بلاگر حتي بدون وي پي ان]

- Posted using BlogPress from my iPhone

چهارشنبه، فروردین ۲۴

در كمال رضايت




- Posted using BlogPress from my iPhone

Blogpress

همين كه زني در نوجووني عابدزاده رو به عنوان يك مرد جذاب مي شناخته و حالا به ژان رنو مي گه مرد جذاب، خودش پيشرفت قابل ملاحظه اييه

ضمنا همزمان داريم نرم افزار بلاگ پرس رو هم تست مي كنيم


- Posted using BlogPress from my iPhone

عدد بده

چند شب انتظار ؟!!!
عدد بده ؟

هنوز

باز هم می شود کمی امیدوار بود
هنوز هم جوانان دست در دست
خیابان پهلوی را
سیر می کنند

یکشنبه، فروردین ۲۱

دیر کردن


وقتی باغ فردوس با کسی قرار داری
و زود سر قرار می رسی
و اتفاقن طرف هم دیر می کند
بر خلاف همه قرارها تلفن را دست نمی گیری به زنگ زدن و جویا شدن
ترجیح می دهی منتظر بمانی
و ترجیح می دهی که طرف باز هم دیر کند

نخود

بيشتر مردم تو اين دنيا يه چيزي براشون خيلي مهمه. حتي ممكنه اين اهميت به اين بزرگي ناخودآگاه باشه. يني مثلن خود طرفم تكذيبش كنه يا ندونتش. اما دو دستي مي چسبتش. يكي عشقش. يكي پولش. يكي غرورش. يكي تريپش. يكي دوستاش. و چيزاي ديگه. از كسي كه يه عمر اون چيز گرانبهاشو چسبيده و باقي چيزارو به خاطر اين چسبيدن و ول نكردن به گا داده نميشه نه يهو نه تدريجي توقع داشت كه به چيزاي ديگه هم گاهي بها بده. چون طرف چه بخواد چه نخواد زندگيشو حول اون چيز ساخته.

شنبه، فروردین ۲۰

حالم چو زلف یار پریشان و درهمست

در ترک

نه از تو صدایی
نه از من تماسی
نه تو را حرفی
و نه مرا اشاره ای
صداها تکراری
تماس ها بی اثر
حرف ها پرگویی
اشاره ها کور
برای همیشه تو را ترک می کنم

بیس فوک

بیست و دو نفر را از لیست مثلن دوستان در فیس بوک پاک کردم و چه حالی هم داد. الان که فکر می کنم پشیمانم که چرا یهو دی اکتیو نکردم این چیز مسخره رو. چون یه کارکرد بیشتر نداشت که اونم گودر برآورده می کنه دیگه. حالا رو اونم فک می کنم.

پنجشنبه، فروردین ۱۸

گول نخوری ها

یه کارایی هست آدم می کنه خودش می دونه بده اما تعجب می کنه وقتی می بینه آدمای نزدیک بهش با لبخند از کنارش رد می شن و حتی ممکنه وانمود کنن که اصلن از این کار ناراحت که هیچی خوشحالم شدن.

گول نخور. در اولین مشاجره، اختلاف، دعوا، بگو مگو یا حتی اولین بحث ساده مثل گلدون اون قضیه رو تو سرت خورد می کنن.

چهارشنبه، فروردین ۱۷

ما را که تو منظوری

در فراسوی مرزهای تن ات تو را دوست می دارم
آینه ها و شب پره ها ی مشتاق را به من بده
روشنی و شراب را
آسمان بلند و کمان گشادی پل
پرنده ها و قوس و قزح را به من بده
و راه آخرین را
در پرده ای که می زنی مکرر کن

آیدا در آینه

جوان که بودم

تو کف یه کار جوونیام موندم
که من چطوری
پیاده بی ماشین
هر روز هر روز
می رفتم طالقانی و جمشیدیه

سه‌شنبه، فروردین ۱۶

اساسن

پشت میز کارم نشسته‏ام
پا روی میز و قهوه کلمبیایی می‏خورم که خیلی خوشمزه است
و به پاسخ این سوال فکر می کنم که
آیا آدم می تواند هم هرزه (و مواردی از این دست) نباشد و هم دو نفر را همزمان دوست داشته باشد ؟؟؟!!!

دوشنبه، فروردین ۱۵

زنهار از این امید درازت که در دل است

هیهات از این خیال محالت که در سرست