چهارشنبه، اسفند ۱۰

در مسلخ

به جز این
که تو راننده ی شبی
و من راننده ی روز
به جز تمام فرق هایی که میان ماست
میان ما
انبوهی از بوسه های خشکیده است
انبوه هم آغوشی های ناکام
انبوه شعرهای نسروده
که با خنده بگویی
"در این دنیا
هیچ شعری برای من نیست"

اما درست
همین شعر
همین چند خط
برای توست
فارغ از تمام دروغ ها و کنایه ها
و انگشت هایی که به وقاحت
تو را
نشانه رفته اند

زمستان نود

سه‌شنبه، اسفند ۹

رابطه

شعر گفتنم
ارتباط مستقیمی دارد
با
حقوق نگرفتنم
روزهایی که
حقوق ماهیانه عقب می افتد
شاعرترم

اسفند 90

یکشنبه، اسفند ۷

حتی A5

امیدوارم پسرم لااقل دست به آچار باشه نه مثل باباش که دست به A4 بود.

پنجشنبه، اسفند ۴

یه وختایی هس

یه وختایی هم هست که آدم خیلی کار داره اما تو یه وضعیتی گیر میفته. مثلن باید بمونه منتظر پستچی و نمی تونه بره دمبال کاراش بیرون. یا کیلید نداره بره تو خونه و مجبوره بشینه تا یکی براش کیلید بیاره. خلاصه شرایط جوری می شه که اوضا از کنترلش خارج می شه. بعد در شرایطی که خیلی کار داره اما می شینه به تلویزیون دیدن یا فیس بوک رو گشتن دمبال دوستای قدیمیش یا شعر خوندن یا هر چی. هر وختم وجدان بیدارش جوش بیاره که اوهوی مگه تو این همه کار نداری ؟ بر میگرده با خونسردی بهش می گه مگه کوری نمی بینی که دست من نیست ؟ بعدم به کارش ادامه می ده.

حالا ینی از گفتن این حرفا خواستم بگم این وض رو خیلی دوست دارم. مث الان که اومدم سر بزنم به دوستم در محل کارش و ببینمش و کلی هم کار دارم اما گفت یه دیقه می ره و میاد و الان چهل دیقه س که نیومده و منم کلن کارا رو کنسل کردم و چون نمی تونستم بی اطلاع اون برم و ناراحت می شد از دستم نشستم برا خودم و پاستیل نوشابه ای می خورم و با کیبورد تخمی ش وبلاگ می نویسم و به دخترایی که اومدن تو زندگیم و رفتن فکر می کنم و اشتباهاتم رو می شمرم و از این کارا.


شنبه، بهمن ۲۹

وهم

ساعتم دوباره گم شد
یک ساعت دسته چرمی تیسوت
غیر از آن ساعت دسته چرمی تیسوتی که سال قبل گم شده بود
یک حسی دارم که هر دو ساعت الان کنار همند
و یک روزی جفتشان بر می گردند
با آن هارد دیسک کوچولوی صد و بیست گیگابایتی
و تمام عکس هایی که توی آن بود

دوشنبه، بهمن ۲۴

جشنواره سی ام 2

- اختتامیه جشنواره فجر دیشب برگزار شد و سیمرغ ها این شکلی اهدا شد.
- از سیمرغ مکمل مرد و نقش اول مرد به اکبر عبدی و فرهاد اصلانی راضی بودم.
- فیلم های اول و دوم منتخب تماشاگران تقریبا هیچ سیمرغ شاخصی از هیئت داوران نگرفت و این نشانه اختلاف سلیقه داوران و مردم در جشنواره بود.
- فیلم برگزیده تماشاگران "برف رو کاج ها" شد که تهیه کننده، سیمرغش را به پیمان معادی به عنوان کارگردان اهدا کرد و پیمان معادی هم گلایه آمیز روی سن حاضر شد که به نظرم زیادی لوس بود. آن هم برای یک کارگردان فیلم اولی.
- اکبر عبدی پس از گرفتن سیمرغ کلی حرف زد که با مزه بود اما زیادی طولانی شد.
- برگزاری آیین اختتامیه در حد افتضاح بود. مجری خشک و بی حال، تصویر برداری بسیار ضعیف، بی نظمی زیاد در حضوریا عدم حضور چهره ها و بی روح بودن آیین اهدای سیمرغ ها بسیار آزاردهنده بود.
- امسال هم مثل سال های قبل صدا و سیما معتبرترین جشنواره رسمی و دولتی کشور را پوشش مستقیم نداد. تنها این شبکه عربی آی فیلم بود که باز هم وسط کاشی از هیچی بهتر بود.
- کاش مسئولن سینمایی کشور با دقت بیشتری مراسم اختتامیه بزرگترین جشنواره های دنیا را ببینند و کمی سعی کنند به استانداردهای آنها نزدیک شوند.
- جشنواره امسال سیمرغ بهترین فیلم نداشت و این خودش نکته با مزه ای بود.
- بی مهری به همایون اسعدیان و "بوسیدن روی ماه" که فیلم دوم از نگاه تماشاگران بود، به نظرم مغرضانه آمد.
- نمی دانم چرا جای سینماگران زن در بین داوران جشنواره، اغلب خالی ست.


یکشنبه، بهمن ۲۳

جشنواره سی‏ام

- جشنواره فجر امسال دارد تمام می شود. فهرست نامزدهای جشنواره هم مشخص شده. تا چند ساعت دیگر هم اختتامیه است.
- امسال همه هفت هشت فیلمی که دیدم را در فرهنگ دیدم. قرار است سینما فرهنگ خراب شود و به جایش پردیس بسازند.
- امسال دقیقا هفت تا فیلم دیدم در فستیوال و تقریبا هیچ فیلم خیلی خوبی ندیدم. بر خلاف پارسال که چند فیلم خوب در جشنواره دیدم.
- کلن یکی از مشکلات بزرگ جشنواره امسال تعداد زیاد فیلم های پذیرفته شده برای بخش مسابقه بود و برای همین هم بود که داد همه منتقدها در نشست های خبری فیلم ها درآمده بود.
- تیزر جشنواره و تیزر بهترین فیلم مردمی که اول همه فیلما نشون می دادن افتضاح بود. مخصوصن اون تیزر احمقانه فیلم تماشاگران.
- من فیلم های ضد گلوله (مصطفی کیایی)، آمین خوایم گفت (سامان سالور)، پل چوبی (مهدی کرم پور)، من و زیبا (فریدون حسن پور)، خوابم میآد (رضا عطاران) و یک پذیرایی ساده (مانی حقیقی) را دیدم. البته من و زیبا را نصفه دیدم و وسط فیلم حوصله ام سر رفت و بلند شدم.
- من از فیلم هایی که حداقل خودم دیدم راضی نبودم و به نظرم جشنواره افت کیفی بالایی داشته. اما هر کدام از این هفت فیلمی که دیدم در همه رشته ها کاندید جایزه هستند و به نظرم اوضاع کلی جشنواره هم با این حساب نباید زیاد خوب باشد.
- برف روی کاج ها که تا روزهای آخر پیشتاز آرای مردمی بود نامزد هیچ جایزه مهمی نشده جز مکل زن که به نظر مغرضانه میاد. الان توی فارس می دیدم که گویا زمزمه هایی هست که به فیلم هایی با موضوع خیانت زیاد بها داده نشه. مثل اینکه موضوع برف روی کاج ها هم خیانته.
- کلن احساس می کنم چند ساله که هیئت داوران جشنواره سعی می کنه به فیلم های با موضوع دفاع مقدس و سینمای معنوی بیشتر بها بده. احساس می کنم این شده سیاست گذاری جشنواره. با حضور آقای شمقدری طبیعی هم هست.
- من از فیلم هایی که دیدم فقط به ضد گلوله، آمین خواهیم گفت و خوابم میاد نمره قبولی می دهم. از فیلم مانی حقیقی هم راضی نبودم.
- امیدوارم اکبر عبدی برای بازی نقش پیرزن در فیلم خوابم میآد، جایزه نقش مکمل را ببرد.
- روزهای زندگی شیخ طادی مثل اینکه پدیده جشنواره امسال است.
- نکته با نمک دیگر این است که اکبر عبدی در فیلم خوابم میآد نقش یک زن را بازی می کند اما کاندید نقش مکمل مرد شده. منطقا باید نامزد مکمل زن می شده. اگر می شد که خیلی با مزه بود. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن می رسد به آقای اکبر عبدی.

جمعه، بهمن ۲۱

ناخن

این ناخن شکسته
نشانه ای باشد
برای این جمعه دردناک
و لعنت به من
اگر یک بار دیگر در این بازی بیفتم

تعطیل ات

روزهایی هست که آدمی با تمام ذرات وجودش در تنهایی عمیقی زجر می کشد.

سه‌شنبه، بهمن ۱۸

فرضیه عشق و آب نبات


از نظر خوردن آب نبات
آدم ها دو دسته می شوند
یک دسته کسانی که حوصله می کنند
تا آب نبات خودش آرام آرام
در دهانشان آب شود
و این فرآیند شاید نیم ساعت طول بکشد
ولی آنها صبوری می کنند
و حواسشان به دندان هایشان هست
یک دسته هم کسانی که
سی ثانیه از بلعیدن آب نبات نگذشته
طاقت نمی آورند
عجولند
خرت خرت
آب نبات را با دندان هایشان می شکنند
تا برسند به آخرش
بی طاقتند و واله
و عاشق ها
همیشه
از میان همین دسته دوم پیدا می شوند
از میان آنها که وقتی آب نبات می خورند
سی ثانیه نشده
صدای خرت خرت از دهانشان بلند می شود.

دی نود، رامسر

دوشنبه، بهمن ۱۷

پرچم سفید

با من تدبیر نکن
من مسلح نیستم
سربازی ام تنها
وامانده از جنگی طاقت فرسا
با قمقمه ای خالی
که از بد روزگار
اینجا
به پناه آمده ام

بهمن نود

پنجشنبه، بهمن ۱۳

نرد

باختم
در نرد عشقت
این جهان و
آن جهان