چهارشنبه، بهمن ۸

شنبه، بهمن ۴

داش آکل

 کمر مردو هیچی تا نمیکنه، جز زن. من بودم و یه طوطی. حالا باز منم و یه طوطی. اما دیگه نه اون طوطیه نه من داشی


شنبه، دی ۲۷

...

چه غریب ماندی ای دل
نه غمی نه غمگساری
نه به انتظار ياری
نه ز یار انتظاری


جمعه، دی ۲۶

یکشنبه، دی ۲۱

مجزه

خداوند بزرگ
احتراما
اوضاع خیلی خوب نیست
هوادارانت تو را
دستآویز جنایت و غارت کرده اند
و تمام منطق ها
و شواهد
بر علیه تو هستند
ما
نه دستمان به جایی بند است
و نه دیگر
توان و حوصله ای داریم
و عقل هایمان بر ضد تو شوریده اند

اگر واقعا هستی
معجزه ای کن
نیازی به گشودن دریا نیست
و گلستان کردن آتش
ما
به اندکی رحمت و عدالت قانعیم



دی نود و سه - تهران

یکشنبه، دی ۱۴

Dream

I had a dream about you last night. You were in the house, calling my name, but I couldn't find you. Then there you were, lying in bed... but it wasn't you. It looked like you, but it wasn't.


شنبه، دی ۱۳

یادم هست

در غم یار
یار بایستی
یا غمم را
کنار بایستی

زانچه کردم کنون
پشیمانم
دل امسال
پار بایستی

تا بدانستیای ز دشمن و دوست
زندگانی
دو بار بایستی

دشمن عیبجوی بسیارست
دوستی غمگسار بایستی

ماهی جان ما
که پیچانست
بر لب جویبار بایستی

چون
رضای دل تو در غم ماست
یک چه باشد ؟
هزار بایستی

همره بیوفا همی لنگد
همره راهوار بایستی

صد هزاران سخن
نهان دارم
گوش را
گوشوار بایستی

میانه دی ماه نود و سه





جمعه، دی ۱۲

جا


گاهی اوقات "جایی" یه هدف کوتاه مدته
- آقا میشه منو تا یه جایی برسونید ؟

گاهی اوقات "جایی" یه هدف بلند مدته
- برا فلان کار دستتو به یه جایی بند کن، بعد اقدام کن

گاهی اوقات اصلن یه هدف کلانه
- درس بخون به یه جایی برسی.

گاهی اوقاتم یه مفهوم انتزاعیه
- زنیکه هرجایی

به هر حال حتما 
اگه زورتو بزنی
گاهی ام پاتو بزاری رو کله این و اون
یه روزی بالاخره
به اونجا که می خواستی برسی
میرسی
منتهی ممکنه اون جا، 
دیگه اون "جایی" که می خواستی بهش برسی نباشه

*زمستان نفرینی ۹۳