چهارشنبه، مهر ۸

ماجرا

هر یک از زنانی
که زمانی
بی تفاوت از کنارشان گذشته ای
تمام دنیای مردی بوده اند
همین زن که از اتوبوس پیاده شد
با چشمهای معمولی
و کیفی معمولی تر
و تو معصومش پنداشتی
روزی
جایی
کسی را آتش زده
با همان ساقهای معمولی
و انگشتهای کشیده 
شک ندارم
مردی هست 
که هنوز
در جایی از جهان 
منتظر است آن زن
خوشبختی را در همان کیف چرم معمولی
به خانه اش ببرد...



چارلز بوکفسکی

متاسفانه

متاسفانه
می با دیگران خورده ست و
با من سر گران دارد


شنبه، مهر ۴

پاییز


ابتدای پاییز شد و ما هنوز برنخواستیم. هنوز جراحت بر تنمان باقیست. قرار بود با این ضربه کشته شویم که زنده ماندیم. ضربه کاری بود و ما در نحیفترین ماه سال. پاییز زودهنگام رسید. با برگها ریختیم و هنوز به انتظار بهاریم و برای آنان که در میان تابستان، پاییز را خبر کردند، دعا میکنیم.
---
پرسید : نام
گفتم : به یاد ندارم
پرسید : موتورسوار را دیدید؟
گفتم : کدام موتورسوار
...
گفتند : نگران نباشید، موتور سوار را مجازات میکنیم.
گفتم : دشمنان خود را دوست بدارید و برای آنانکه به شما آسیب میرسانند دعا کنید.
گفتند : آمین آمین آمین
و نیزه دارها را دوباره خبر کردند
...
پدر پدر
چرا به من نگفتی این شهر پیامبر نمیخواهد*

* #حافظ_موسوی

شنبه، شهریور ۲۸

تنگ است بر او

شهریور بود
جایی میان هشیاری و مستی
جایی میان آفتاب و باران
در تلنگرهای محکم پاییز به تابستان
[...]
ناگاه
من
برای لحظهای
بیست و دو ساله شدم

بیست و هفت شهریور بود
-)

[اینجای شعر حذف شده است]

جمعه، شهریور ۲۷

آها

وقتی دلتون برا کسی که قبلن باهاش بودید تنگ میشه، دقیقا واسه اینه که یادتون رفته سر چی ازش جدا شدید.

چهارشنبه، شهریور ۲۵

افاضات

ما نسل آفتابه بودیم
فکر کردیم شلنگ پیشرفت بزرگیست
بعد فهمیدیم که از ما بهتران
اصلن کون را نمی شورند

کون نشورها vs ما

دوشنبه، شهریور ۲۳

یکشنبه، شهریور ۲۲

اینستالیشن









نمایشگاه آثار امین شجاعی
گالری اُ
تهران - مرداد ۹۴
گالری های تابستان ۵





جبرووکی







نمایشگاه آثار ئی دای، پاتریشیا پیزانلی، نوشین فرهید، میرا آورزمانی، متیو هامفریز جیکوب رولینسون و کریستین کتانه
در گالری آب/انبار
تهران - مرداد ۹۴
گالری های تابستان سه

نیکی


تک اثر نیکزاد نجومی
گالری دبلیو صفر یک
تهران
مرداد ۹۴
گالری های تابستان چهار

تأنی








نمایشگاه آثار ابوالقاسم سعیدی
گالری شهریور
تهران
تیر ۹۴
گالری های تابستان دو




آینه‌های خورشیدی







نمایشگاه آثار بیژن بصیری
موزهی هنرهای معاصر تهران
تیرماه ۹۴
گالریهای تابستان یک

Solar Mirror
Bijan Basiri
Tehran Museum of Contemporary Art
July2015




جمعه، شهریور ۲۰

از این‌وری

گاهی ام با باشه گفتن بدون بحث
اوکی دادن غیر منتظره
یهو همراه شدن
یهو لب رو لب کسی گذاشتن
دنیا رو شگفت زده کنید
همش با خودچسکردن واکنش ندید

دوشنبه، شهریور ۱۶

یک‌سالگی

"می‌توانست او اگر می‌خواست
کان کمند شصت خم خویش بگشاید
و بیندازد به بالا، بر درختی، گیره‌ای سنگی
و فراز آید
ور بپرسی راست، گویم راست
قصه بی‌شک راست می‌گوید
می‌توانست او اگر می‌خواست
لیک ..."*


یک سال پیش
در این روز
کیفم را برداشتم
و از دفتر کاری که
دفتر کارم بود
و تک‌تک میزها و صندلی‌هایش را
با حوصله چیده بودم
از شغلی که شغلم بود
و برایش روزها و ماه‌ها کوشیده بودم
از اعتباری که اعتبارم بود
و خشت‌خشت برهم نهاده بودم
از خانه‌ای که خانه‌ام بود
و تمام پرده‌ها و صندلی‌ها و و گلدان‌هایش را
به جان گزیده بودم
و از کنار زنی
که سال‌ها زن زندگی‌ام بود
و هزاران خاطره و مهر از او به دل داشتم
بیرون آمدم
...
یکه و تنها در خشونت خیابان
با پای پیاده رها شدم
من بودم و لباسی بر تنم
کفشی بر پایم
و کیفی که حتی مدارک شناسایی‌ام در آن نبود
از خودم 
چک‌های سفید امضا شده برجا گذاشتم
... نامه‌ای
و همین
می‌خواستم که مجازات شوم
و شدم
با دستان خودم
کاری‌ترین ضربه را بر بدنم
فرود آوردم

همه‌ی چیزی که برای بلعیدن یک انسان
کافی بود
همه‌ی آن‌چیزهایی که بداندیشان هر کس
در تمام سال‌های عمرش
برای او آرزو می‌کنند
ناگهان همه
بر سرم آوار شد
...
حالا
پس از یک‌سال
در ابتدای یک جریانم
یک مسیر
همه این‌ها
همه آن از دست رفته‌های ناچیز
و بیش از آن‌ها
به زودی دوباره محقق می‌شوند
تنها
باورم
باور کلید به دست کسی دادن
اعتماد و رفاقتم
ضربه‌ای مهلک خورد
که بعید است مثل روز اولش سربرآورد

از آن شبه‌فاجعه
تنها چیزهایی که حقیقتن گم کردم
و افسوس‌شان با من است
 یکی آن کلیات سعدی هرمس بود با آن بوی خاطره‌انگیزش
دیگری روی دوم آن صفحه گرام، بعد از آهنگ "دیوانه‌ی من" فروغی
یک تک‌نوازی ویولون‌سل دو دقیقه‌ای بود
که وقتی خیلی خراب بودم
گوش‌اش می‌دادم
و بعید است دیگر پیدایش کنم
و آخری
آخری ....

یازدهم شهریور 94



* میم امید، خوان هشتم

از نیمه شهریور




سه‌شنبه، شهریور ۱۰

باران تابستان

ببار طهران
ببار
دلخوشیهای ما کمند
بیوقفه ببار