شنبه، تیر ۴

دختر فروشنده

 فیلم Shopgirl (2005) زیرنویس فارسی نداشت. نشستم برای اولین تجربه م براش زیرنویس فارسی ترجمه کردم. تجربه جالبی بود.

توی subscene.com هم آپلودش کردم. اینجا




فرهنگ لغات فولکلور قمار طهران

 ۞ مقدمه

بازی پوکر مثل هر بازی دیگری اصطلاحاتی دارد و به دلیل گستردگی‌اش، دایره واژگانش وسیع است. فرهنگ‌های زیادی در اینترنت هستند که دایره واژگان این بازی را گرداوری کرده‌اند. مثل دیکشنری سایت پوکر زون. من با توجه به سالیانی که به عنوان تفریح پوکر بازی می‌کردم، سعی کردم دایره واژگان این بازی را به فارسی تهیه کنم. غیر از واژگان عرفی، کوشش کردم واژگان فولکلوری که در طهران میان پوکربازها و البته قماربازهای دیگر جریان داشت را هم گردآوری کنم.

پس این فرهنگ ترکیبی است از اصطلاحات فنی بازی و کلمات و ترکیب های عامیانه. تقریبا مطمئن هستم که این فرهنگ شفاهی تاکنون درجایی تدوین نشده است.

لازم است قبل از شروع این فرهنگ به عنوان یک تاریخ نگاری مختصر در مورد ساختار بازی پوکر در طهران و احتمالن ایران بنویسم. 

کلمات در دست کار : جیب یکی - خیس خوری - قیچی - وسط بودن - آدزی در ناوارو - پس فلعه - توپ - سرتوپ - سرصحبت - ته پوت - مرگ بازی

در حال به روز رسانی ... فعلن 70 لغت

------------------------------------------------------

֍ از شیر : غیر ممکن / با احتمال خیلی ضعیف

به هر واقعه‌ای در قمار گویند که شانس وقوع آن کم است. وقتی وقوع اتفاقی بسیار بعید باشد اصطلاحا می‌گویند از شیر است.

مثلن : فلانی ببازد ؟ از شیر. یعنی خیلی بعید است که ببازد. یا می‌گویند فلان مسئله از شیر است. مثلن کسی ادعا می‌کند که من سفت‌زن نیستم و گشاد بازی می‌کنم و دیگری می‌گوید از شیر. 

֍ آمبول : ریشه از لغت انگلیسی آمبولی یا آمبولوز Embolus / عصبانی

در لغت به معنی وارد شدن توده خارجی به جریان خون است. در واقع استعاره از "خون به مغز نرسیدن". آمبول به قماربازی می‌گویند که از شدت باخت یا بدبیتی عصبانی شده تصمیمات غلط می‌گیرد یا شلوغ می‌کند. گاهی توضیح بازنده‌ی قمار است وقتی با دست ضعیفی دربازی شرکت می‌کند و از قضا برنده می‌شود. می‌گوید آمبول بودم که چنین بازی کردم. یا توضیحی بر رفتار‌های تند. مثلن : آمبولم. 

֍ آنگاژ : یا آنگاژه / در لغت پایین افتادن سر جنین در رحم مادر / ریشه در لغت آنگاژمان

همان آمبول. یعنی کله‌پا شدن از شدت عصبانیت یا باخت.

֍ بدن آمدن : استفاده از حرکات بدن برا "کُنسه"

فلانی بدن آمد. یعنی جوری با دست و صورتش بازی کرد که دیگران را به اشتباه بیندازد. مثلن دست به ژتون بردن جوری که بازیکن قبلی فکر کند قصد رِیز کردن دارد و چک بدهد اما وقتی نوبت به او رسید رِیز ندهد و با این حرکت بدن یک کارت مجانی ببیند.

֍ بدبیت : بدشانس / قماربازی که بدشانسی بیاورد.

֍ بِش : بلوف / با دست ضعیف رِیز دادن به امید اینکه بازیکن روبرو دست خود را ببندد.

֍ بندر : مترادف شلخک / وقتی قمارباز بد بازی می کند و مدام با دست های ضعیف ریز می دهد می گویند به بندر افتاده است. ریشه آن در رقص بندری ست که رقصنده دست های خود را در هوا می لرزاند.

֍ بیت : شانس / اقبال

بیتم بد بود. بیتم بسته بود. یعنی بدشانس بودم.

بیتم باز است یعنی روی دور خوش شانسی هستم.

بدبیتی‌آوردم به معنی در یک دست مشخص با بدشانسی باختم.

֍ بی‌توئون : کسی که غرامت باخت خود را در قمار نپردازد. قمازباز بی‌تئون کسی‌ست که ببازد و ندهد. بی‌تئونی گاهی عمدا و گاهی از روی نداشتن اتفاق می‌افتد. گاهی قمارباز تاپی شده و قمارخانه را بی‌تئون می‌کند وگاهی عمدا از روی رندی و مفت‌بری وگاهی هم در اعتراض به شرایط قمارخانه و احساس تپان، قمارخانه را بی‌تئون می‌کند. بین قماربازها و قمارخانه‌دارها، بازیکنان بی‌تئون بعد از یک یا چند بار بی‌تئونی، نشان می‌شوند. حتی قماربازها هم با اینکه مسئول دریافت وجه باخت دیگران نیستند، علاقه ندارند با قمارباز بی‌تئون بازی کنند چون فکر می‌کنند کسی که بی‌تئون است، از آنجا به پرداخت باخت خود فکر نمی‌کند، بازی را از روال خارج می‌کند. 

֍ پاچوب : قمارباز همیشگی یک قمارخانه

کسی که همیشه یا اکثر مواقع در یک قمارخانه بازی می‌کند، می‌گویند پاچوب آن قمارخانه است. پاچوب‌ها اعتبار و بروبیای بیشتری نسبت به سایرین در یک قمارخانه دارند.

֍ پشت‌دست : تماشاگر بازی/ افراد غیر از قماربازان در محل قمار 

֍ تاپاله : باخت بزرگ / باخت بزرگ بی‌تئون / حادثه‌ای که روال‌های عرفی را بر هم بزند / حادثه ناگوار [صحیح آن تپاله است به معنی پهن گاو]

تاپاله معانی مختلفی دارد. اصلی‌ترین معنی آن باخت بزرگ است. کسی که عدد زیادی می‌بازد، در اصطلاح می‌گوید که تاپاله گذاشتم یا تاپاله کردم. در واقع هر تاپاله صاحبی دارد که صاحب تاپاله در واقع مسئول جمع کردن تاپاله و پرداخت‌کننده هزینه آن است. اگر کسی مبلغ بزرگی ببازد و تئون آن را نپردازد، می‌گویند که برای صاحب قمارخانه تاپاله گذاشت و یا اگر کسی به حساب کس دیگری بازی کند و ببازد، برای او تاپاله گذاشته است.

معنی دیگر تاپاله حادثه است. مثلن اگر دیلر اشتباه کند می‌گویند تاپاله شد. استقاده از فعل مجهول "شد" به این معنی‌ست که این تاپاله مسئولی ندارد اما هزینه آن متوجه افرادی خواهد شد. تا جزئی‌ترین اتفاقات خارج از معیار از تاپاله استفاده می‌شود.

֍ تاپی : بازیکنی که بسیار باخته (اصطلاحا تمام شده) و دیگر توانایی پرداخت باخت خود را ندارد. به صورت عامیانه می‌گویند که فلانی تاپی شده است. صاحب قمارخانه معمولن مراقب است که اگر کسی تاپی شده، از حضور مجدد او در قمار جلوگیری کند.

احتمالن ریشه آن از "بسیار تاپاله گذارنده" می‌آید.

֍ تپان : تقلب / تقلب سازمان‌یافته

تپاندن در لغت به معنی فروکردن و چپاندن است. پس استفاده عرفی آن در قمار نوعی ریشه جنسی دارد. تپان به هر گونه تقلب، جرزنی، شیادی، فریب، رفتار زیرجلکی و حتی دغل‌بازی به قصد بردن پول قمارباز یا گروه قماربازان و حتی قمارخانه است.

اگر کسی حس کند در اثر تقلب باخته است می‌گوید تپان شدم یا تپانم کردند. اگر تقلب در یک قمارخانه سازمان‌یافته باشد، می‌گویند آن قمارخانه تپان است.

֍ تپان‌کار : کسی که مستمرا دیگران را تپان می‌کند. متقلب حرفه‌ای.

֍ تزریق : باخت / باخت هدفمند

وقتی قمارباز می‌بازد و می‌خواهد بدون عصبانیت از باخت خود حرف بزند می‌گوید تزریق کردم. همان باختن است.

֍ تمام شدن : تاپی شدن

فلان قمار باز تمام شده به معنی فلانی تاپی شده است. 

֍ توپ زدن : رِیز دادن / رِیز بزرگ دادن

֍ توصیه کردن : راهنمایی دوستانه

در یک دست ممکن است قمارباز با توجه به اینکه پیروزی خود را قطعی می‌بیند "ریسپکت" کند و به قمار باز مقابل بگوید از اینجا به بعد کال کردن توصیه نمی‌شود. یا قماربازی که مشغول فکر کردن است از قمار بازی که رِیز کرده درخواست توصیه کند.

توصیه می‌تواند کُنسه باشد و در واقع به عنوان فریب استفاده شود. قماربازان برای اثبات مدعای توصیه‌ی خود معمولن ورق خود را بعد از فولدکردن حریف برایش رو می‌کنند. توصیه فقط از قماربازی قبول می‌شود که همیشه حسن نیت خود را ثابت کرده باشد در غیر اینصورت کُنسه تلقی میشود.

توصیه کردن فقط در وضعیت دو نفره مجاز است.

֍ تئون : عامیانه‌ی تاوان / غرامت / جریمه / وجه خسارت

پولی که قمارباز بابت باخت خود می‌پردازد.

֍ جوج : جاج / از ریشه انگلیسی Judge / داور

در هر میز قمار، یک نفر جوج است. کسی که قوانین را اجرا می‌کند و در اختلافات داوری می‌کند. معمولن بازیکنی که از دیگران با‌تجربه‌تر است و یا مورد اعتماد همه قمارباز‌هاست، در بازی جوج می‌شود.

֍ خوش‌قمار : کسی که قمار کردن با او لذت بخش است / قماربازی که در وضعیت بازنده و برنده اخلاق خوبی دارد

֍ خوردن : تخفیف در مبلغ قمار / گاهی هم نوعی شیتیل خارج از قاعده 

در مفهوم اصلی از نظر قانونی این امر در هیچ‌کجای بازی جز دست شپش ممکن نیست. در دست شپش چون دست آخر است و بخشی از قوانین در آن اجرا نمی‌شود و معمولن شرایط هیجانی بر آن حاکم است، قمارباز‌ها می‌توانند بخشی از مبلغ را که قبلا وسط گذاشته‌اند، توافقی تخفیف داده و اصطلاحا بخورند. دیلر در آن دست از بازیکنان می‌پرسد که تمایل به خوردن دارند یا نه. اگر توافق کنند می‌توانند در مبلغ وسط تخفیف بدهند یا از آن بخورند.

در مفهوم دوم یعنی چیزی از برد قمارباز به دیگری برسد. مثلن می‌گویند از برد امشب به ما بخوره. یعنی چیزی هم به ما بده.

"بخوره می‌خوره" اصطلاح دیگری‌ست که به نوعی "خیسی" اشاره دارد. یعنی من کنار می‌کشم و اگر در ادامه ورق من برنده می‌شد چیزی هم به عنوان خیسی به من بده.

֍ خیسی : مقداری که قمارباز در یک دست وسط می‌گذارد / آن مقدار از برد که قمارباز آن را به قمارباز بازنده بدهد / نوعی شیتیل خارج از قاعده

در مفهوم کلی هر مقداری که در یک دست وسط گذاشته می‌شود از سمت هر کس آن مقدار خیس خورده است. یعنی تو زده است.

وقتی کسی به دیگری ریسپکت می‌کند یا در یک دست با اینکه تا نیمی از آن حضور داشته، کنار می‌کشد در شرایطی که شانس خوبی برای برد دارد، اگر رابطه‌ی دوستانه‌ای بین او و قمارباز برنده آن دست باشد، مطالبه خیسی می‌کند. گاهی هم خیسی بدون مطالبه پرداخت می‌شود. خیسی یعنی آن مقداری که کسی در یک دست خیس خورده یا وسط گذاشته است. 

֍ دستگاه خوردن : نوعی تپان که با دستگاه و ماشین انجام می‌شود.

دستگاه‌هایی هستند که با استفاده از بارکد درج شده روی ضخامت ورق می‌توانند برنده یک دست را مشخص کنند. استفاده ازین دستگاه نوعی تپان است که به حجم محدود اتفاق افتاده است. کسی که با این روش مفت‌بری شود، می‌گویند دستگاه خورده است.

֍ دست برگردون : نوعی شیتیل برای برگرداندن شانس

به ژتونی می‌گویند که بازیکن برنده به بازیکن بازنده می‌دهد که اصطلاحا دستش برگردد و شانسش بهتر شود. در واقع دست برنده است. در ریشه معنای  معنوی دارد و مبلغ آن مهم نیست. اما گاهی هم عملن کمک به بازیکن بازنده است و مبلغ آن بالاتر می‌رود. در یک بازی حد بیشینه‌ای دارد و نمی‌تواند نامحدود باشد.

֍ دسته‌ی سیفون : رجوع شود به سیفون 

قماربازی که سیفون‌های عجیب و بزرگ و پشت‌هم بزند می‌گویند دسته سیفون را کنده است. یعنی جایی برای سیفون زدن دیگران باقی نگذاشته است.

֍ دک پخته : دست ورقی از پیش‌آماده برای تقلب

به دسته‌ی کارتی می‌گویند که از پیش برنده آن معلوم است و از قبل آماده و اصطلاحا پخته شده است. با کارت زدن تفاوت دارد چون کارت زدن پختن دک در حضور قماربازان است و مهارت بالایی می‌طلبد اما دک پخته، دسته‌ی کارتی‌ است که از قبل چیده شده و مهارت بالایی لازم ندارد. صرفا دسته‌ی کارتی که قرار است با آن بازی شود با دسته‌ی کارت پخته در یک لحظه عوض می‌شود.

به کسی که با دک پخته او را می‌برند اصطلاحا می‌گویند که پخته خورده است. 

֍ دنبال : بازی در یک دست با ورق ضعیفی که شانس کمی برای برد دارد / نوعی تهدید برای شخصی‌شدن قمار

اگر کسی با دست خیلی ضعیفی بازی کند و هر چه به او رِیز کنند کال کند اصطلاحا دنبال کرده است. به عنوان انتقاد وقتی کسی با دستی ضعیف می‌برد و هر چه زده‌اند باز جا نرفته، می‌گویند چرا انقدر دنبالی یا دنبال می‌کنی؟

دلیل دنبال کردن یا باخت زیاد است که قمار باز می‌خواهد با دست ضعیف و شانس کم پول ببرد و یا دلایل شخصی دارد. مثلن از قمارباز دیگری بدش می‌آید و می‌خواهد به هر قیمت او را دنبال کرده و پولش را ببرد تا انتقام گرفته و شاید او را عصبی کند. 

گاهی دنبال کردن با دلایل شخصی، پنهانی‌ست و قمارباز دنبال، عمل خود را توجیه می‌کند اما تعمدا دنبال کرده است. گاهی هم علنی می‌شود و قماربازی می‌گوید دنبال فلانی‌ام. یا "اعلام دنبال" خطاب به قمارباز دیگر. اینجا لزوما به معنی دنبال با دست ضعیف نیست و به معنی این است که پیگیرم به هر نحو پول تو را ببرم.

اگر قماربازی در وضعیت باخت با ورق ضعیفی دنبال کند، در عرف قابل توجیه است ولی اگر قماربازی در وضعیت برد با ورق ضعیفی دنبال کند، شخصی و خصمانه استنباط می‌شود.

دنبال با ورق ضعیف البته سطوح مختلفی دارد و بسته به حجم ضعف کارت قمارباز درجه‌بندی می‌شود.

֍ رشید بازی کردن - رشید زدن : سنگین رِیز دادن / جسورانه بازی کردن 

֍ ریسپکت : احترام / از لغت انگلیسی  Respect / لطف کردن بدون توجه به بردو باخت

نوعی از بازی که به قصد پول‌بردن نباشد و هدف آن نباختن بازیکن دیگری باشد. ریسپکتی بازی کردن با اصل قمار در تناقض است اما در برخی موارد به علت رفاقت بین قماربازها و یا دلسوزی برای قماربازی که بسیار باخته، انجام می‌شود. به علت تناقض با اصل قمار گاهی به شمشیری دو‌لبه برای قماربازی که ریسپکت می‌کند و قماربازی که به او ریسپکت می‌کنند تبدیل می‌شود. 

مثلن فولد کردن دستی که احتمال برد آن بسیار بالاست و یا نوعی از رِیز کردن که پلیر مقابل بفهمد با دست قدرتمندی روبروست و سپس نشان دادن دست.

ریسپکت در بسیاری موارد هم صرفا به صورت شعاری استفاده می‌شود. یعنی قمارباز ادعای ریسپکت می‌کند اما هدف ریسپکت ندارد. گاهی از سر ترس و یا نوعی تلاش مذبوحانه برای بردن هم استفاده می‌شود.

֍ زیر میز زدن : بی‌تئون کردن به نشانه اعتراض / شستن بازی به دلیل بروز مشکل یا تقلب

وقتی که قماربازی در اعتراض اعلام کند که تئون باخت خود را نمی‌دهد و این مار را در حین بازی انجام دهد اصطلاحا می‌گویند زیر میز زده است. یا اگر به دلیل شرایط مسئله‌دار و یا اعتراض به تقلب چند نفر از قماربازان آن بازی را بشویند، اصطلاحا زیر میز زده‌اند.

֍ سفت‌زن : قمارباز بسیار محتاط / رجوع شود به قیرقمار

֍ سفید : قمارباز خوش شانس

[کون‌سفید] هم استفاده می‌شود. نوعی صفت به معنی خوش‌شانسی و توام با توهین جنسی.

֍ سوت / سوتِد : از لغت انگلیسی Suited

به معنی دو ورق هم خال. مثلن هفت و هشت سوت یعنی هفت و هشتی که هم‌خال باشند. 

[یک‌لب سوت] یا [دولب سوت] در اوماها کاربرد دارد به معنی چهار ورقی که یک جفت یا دو جفت آن هم خال باشند.

֍ سیفون : باخت بزرگ / باخت بزرگ در اثر اشتباه

به قماربازی که اکثرا می‌بازد و زیاد هم می‌بازد می‌گویند سیفون. سیفون زدم به معنی خیلی باختم.

֍ شالَللِه : شلوغ‌کاری / جوسازی / گاهی مقدمات غش‌کردن

هرگونه شلوغ‌کاری و شلوغ‌بازی را در حین قمار گویند. این شلوغ‌کاری اکثرا به دلیل بی‌نظمی و پرحرفی قماربازهاست و هدف خاصی ندارد. گاهی هم شالَللِه هدف‌مند است و برای جوسازی تقلب یا مقدمات غش و بی‌تئونی استفاده می‌شود. به معنی اعتراض بی‌دلیل هم استنباط می‌شود. مثلن اعتراض قمار باز به مسئله‌ای که موضوعیت ندارد و یا وارد نیست.

صاحب قمارخانه معمولن جلوی شالَللِه را می‌گیرد و "کارت دو" یکی از ابزارهای آن است. کسی که در جریان هر بازی بسیار شلوغ می‌کند را قماربازها و قمارخانه‌دار به عنوان "شالَللِه کار" نشان می‌کنند.

֍ شپش : به دست آخر بازی می‌گویند که در آن همه قماربازها مبلغی را وسط میگذارند که دست بزرگ‌تری درست کنند. معمولن بازنده‌ها در آن بازی می‌کنند تا با آن دست آخر باخت خود را جبران کنند. دست شپش از بخشی از قوانین بازی پیروی نمی‌کند. مثلن زمان "تایم اکت و تایک کال" در آن نامحدود است و کل شرایط آن توافقی‌ست که میان بازیکنان حاضر در دست تعیین می‌شود.

֍ شستن بازی : اعلام خاتمه بازی بدون باخت و برد هیچ‌یک از قماربازان / خاتمه بازی پیش از موعد / بی‌تئونی جمعی از قماربازان در اعتراض به مشکلی

وقتی حادثه‌ای اتفاق می‌افتد که ظن جدی تقلب ایجاد می‌کند و در نتیجه‌ی آن چند قمارباز بازی را متوقف کنند یا حادثه‌ای اتفاق می‌افتد که وضعیت قمارخانه از وضعیت عادی خارج می‌شود مثل اینکه برق کلن قطع شود یا صاحب قمارخانه مجبور به تعطیلی بازی شود، اصطلاحا بازی شسته می‌شود. اگر شستن بازی مورد توافق جمعی باشد هیچ‌کس نباخته و نمی‌برد اما ممکن است در اثر شستن بازی، قمارباز برنده معترض باشد. در این صورت صاحب قمارخانه باید برد او را بدهد و به نحوی با قماربازان معترض تعامل کند.

֍ شَلَخَک : بد بازی کردن و حضور در پات های سنگین با ورق های ضعیف

وقتی بازیکن می بازد و در اثر باخت بد یا عصبانیت شروع می کند به بازی بدی که احتمالن منجر به باخت سنگین خواهد شد، می گویند شلخک زده است. شلخک لزومن منجر به باخت نمی شود و ممکن است با خوش شانسی باعث شود قمارباز برنده شود.

֍ شیتیل : انعام / شتل / هر چه که قمارباز از برد خود به دیگران پرداخت کند.

چندین مدل شیتیل وجود دارد. شیتیلی که حین بازی برنده‌ی دست به کارت‌پخش‌کن می‌دهد رایج‌ترین آن است. معمولن درصدی از مبلغ برد بین تعدادی و یا همه قمار بازها قرارداد می‌شود که قالبا پنج درصد کل مبلغ وسط است. وقتی نوبتی دست می‌دهند، برنده پنج درصد کل مبلغ یا ده درصد خالص برد را به کارت‌پخش‌کن می‌دهد که به آن شیتیل دیلر می‌گویند. قماربازی که اعلام "کویر" کند نه شیتیل دیلر می‌دهد و نه می‌گیرد.

شیتیل در انتهای بازی از برنده به بازنده هم مرسوم است و گاهی قماربازها برای این شیتیل هم درصدی تعیین می‌کنند ولی قالبا سلیقه‌ای اعمال می‌شود.

֍ طرح : تقریبا / بسیار نزدیک به ...

قبل از هر لغتی بیاید به آن صفت یا فعل به صورت محدود اشاره دارد. مثلن طرح کات یعنی دستی که خیلی به کات بودن نزدیک است. طرح تپان یعنی وضعیتی نیمه‌تپان. طرح سیفون یعنی سیفون نصفه و نیمه. 

֍ کات : دستی که دیگر احتمال برد ندارد و یا احتمال برد آن ضعیف است / قمارباز ضعیف / بدبازی‌کن

کات به دستی می‌گویند که با توجه به ورق‌های روی میز شانس بردی ندارد و هر ورقی در ادامه بیاید او خواهد باخت. یا دستی که احتمال برد آن بسیار کم است. دست کات حتی می‌تواند رانر رانر برنده‌ی بازی شود.

کات به قماربازی هم می‌گویند که بسیار بد بازی می‌کند. کسی که دست‌هایی را بازی می‌کند که اکثرا کات هستند. یا بازی را به خوبی نمی‌داند.

֍ کات پا کات : بسیار کات

֍ کارت دو : ممنوعیت صحبت خارج از بازی

معنای آن این است که پس از خارج شدن دومین ورق هر قمارباز از کارت‌پخش‌کن، دیگر کسی صحبتی خارج از صحبت‌های رایج آن دست انجام ندهد. اگر کسی صحبتی کند که به آن دست بازی مربوط نباشد از او جریمه می‌گیرند. کارت‌پخش‌کن وقتی به اولین نفر، دومین کارت را می‌دهد، اعلام "کارت دو" می‌کند و پس از آن هر صحبتی خارج از صحبت آن دست ممنوع است. 

معمولن برای آرامش بازی، هنگامی که سر و صدا زیاد است و یا برای جلوگیری از تقلب با حرف زدن کارت دو اعلام می‌شود.

اگر در ابتدای بازی، قانون کارت دو اجرا نشده باشد، در هر کجای بازی هر قمارباز می‌تواند از صاحب قمارخانه تقاضای اجرای قانون کارت دو کند. 

֍ کارت زدن : نوعی از تپان و تقلب

دست بردن در نحوه‌ی توزیع کارت به نحوی که یکی از بازیکنان قطعا برنده آن دست باشد. نوعی چیدمان کارت که با تردستی و به سرعت هنگام بر زدن انجام می‌شود. کارت‌زن تپان‌کاری‌ست که در بازی باید احتمالن همدست یا همدستانی داشته باشد. کسی که با کارت‌زنی می‌بازد اصطلاحا کارت خورده است.

֍ کانیات : کانز / کاسه کوزه / سهم صاحب قمارخانه از بازی

کانیات در واقع پولی است که در هنگام قمار در قمارخانه برنده ٔ بازی باید به صاحب‌خانه و اداره کننده ٔ قمار بپردازد. اما به صورت عرفی این‌گونه است که کاسه‌ای در هنگام بازی روی میز قرار می‌گیرد و از زمان مشخصی از بازی، یک نفر از برنده هر دست درصدی (عرفا ده درصد) را می‌گیرد و توی کاسه می‌گذارد. تا زمانی که عدد کاسه به مقدار مشخصی برسد. بعد از آن کاسه برداشته می‌شود. 

هر میز پوکر کانیات مشخصی دارد که صاحب قمارخانه قبل از بازی آن را به اطلاع بازیکنان رسانده است. صاحب قمارخانه از قبل آن مبلغ هزینه‌های جاری قمارخانه را می‌پردازد و از قماربازها پذیرایی می‌کند. پذیرایی و تشریفات بازی باید با عدد کانیات متناسب باشد. 

در واقع لزوما برنده نهایی بازی کانیات را پرداخت نمی‌کند، چون از هر دست درصدی خارج می‌شود.

֍ کاو : اعلام / ژتونی که پلیر از صاحب قمارخانه برای بازی می‌گیرد.

֍ کاو‌طلا : تک اعلام / کم اعلام

قماربازی که بعد از اولین باری که برای بازی ژتون گرفته دیگر ژتونی نگرفته است و با همان مشغول بازی‌ست. در واقع کاوطلا کسی‌ست که قاعدتا در وضعیت برد است و یا اگر باخته بسیار کم باخته است.

֍ کاور : پوشش / تحت پوشش کسی بودن / همپوشانی ژتون‌های جلوی هر بازیکن

کاور در معنای اول یعنی قماربازی که با اعتبار یا پول دیگران بازی می‌کند. می‌گویند فلانی کاور فلانی‌ست یا فلانی را قمارخانه کاور می‌کند.

در معنای دوم یعنی ژتون جلوی کسی بیش از ژتون‌های جلوی دیگری‌ست. می‌گویند شما را کاور است. موقعی که قرار است بر مبنای عدد رِیز بازیکنی تصمیم بگیرد و می‌پرسد چقدر جلوی شماست و جواب می‌شنود شما را کاور است یعنی بیش از شما ژتون دارد. 

֍ کدر : ناشفاف / بدجنس / سیاست‌ورز مغرض و پلشت

به قماربازی گویند که مجموعه رفتار او در طول قمار دلنشین نیست و موجب آزار دیگران را فراهم می‌کند. لزوما این رفتار ممکن است به برد و باخت منتهی نشود. بدجنسی‌هایی که چرک باشد.

֍ کُنسه کردن : هدایت کردن دیگران به سمتی دلخواه غالبا برای فریب 

مجموعه‌ای از رفتار بدن یا صورت و یا صحبت که قمارباز دیگر را به سمتی هدایت کند. کُنسه نوعی هل دادن زیرپوستی‌ست به سمتی دلخواه.

مثلن چهره ناراحت به خود گرفتن که حریف فکر کند دست ما ضعیف است. یا فکر کردن زیاد در حالی که دست خیلی قوی داریم. یا استفاده از لفظی که قماربازان دیگر را به اشتباه بیندازد.

֍ کویر : قماربازی که شیتیل بین خود و دیگر قماربازان را مسدود کرده است.

֍ کیت : وضعیت نه باخت و نه برد

֍ گشاد : قماربازی که با دست‌های زیادی بازی می‌کند و در قمارهای بزرگ در طول بازی درگیر می‌شود. متضاد قیر.

قفل کلید کلون : به سه دست پایانی بازی قبل از "شپش" (دست‌ آخر) می‌گویند. قفل و کلید و کلون هر کدام یک دست مجزا هستند و کاملن تابع شرایط قانونی بازی هستند و صرفا نامی‌ست که به سه دست پایانی اطلاق می‌شود.

֍ قیرقمار : سفت‌زن / بازیکن بسیار محتاط

قماربازی را گویند که فقط با دست‌های بسیار قوی در بازی شرکت می‌کند و عمده دست‌ها را بازی نمی‌کند. قمارباز قیر اکثرا برنده است و اکثرا مبلغ برد او زیاد نیست. قماربازها و قمارخانه‌دارها از بازیکن قیر استقبال نمی‌کنند و او را نشان می‌کنند.

֍ قیر سگ : بسیار قیر / بسیار سفت‌زن

֍ قیر سیفون : قمارباز قیری که در کل بازی بسیار محتاط و کم ریسک بازی می‌کند اما ناگهان با بازی اشتباه کل آنچه را ذره ذره اندوخته می‌بازد.

֍ لَخت شدن : باخت شدید و پشت سر هم که باعث شود قمارباز مکررا اشتباه کند و روحیه اش را ببازد. بی حوصله و بی دقت بازی می کند و اصطلاحا می گویند لخت شده است.

֍ مفت‌باز : ‌بازنده‌ی آسان

کسی که بسیار راحت می‌بازد. البته این نوع باختن مربوط به نحوه‌ی بازی نیست. کسی که در بازی ببازد حتی اگر کات باشد را مفت‌باز نمی‌گویند. کسی که با راحتی او را تپان کنند یا مفت‌بری کنند و او خیلی راحت این نوع باختن را بپذیرد و یا نفهمد که مفت‌بری شده است.

֍ فتوا : حکم / داوری جوج در اختلاف بین قماربازان

֍ غشی : بی‌جنبه / در شرف بی‌تئونی

به قماربازی می‌گویند که پس از باخت شلوغ‌کاری می‌کند یا اعتراض می‌کند و قمارخانه یا قماربازان را به تقلب متهم می‌کند و یا به شرایط قمار معترض است. اصطلاحا می‌گویند فلانی غش می‌کند. معمولن بازیکن غشی احتمال زیاد دارد دنبال بهانه‌جویی برای بی‌تئونی باشد.

֍ مفت‌بری :  رایگان و بدون رنج و زحمت چیزی را بردن

در فرهنگ عامیانه‌ی جمال‌زاده این‌گونه توضیح داده می‌شود که عده‌ای هستند که کارشان یافتن اشخاص ساده لوح و مفت بردن پول آنهاست و ایشان را مفت بر و عملشان را مفت‌بری نامند.

در واقع این نوع بردن، ربطی به بازی و مهارت و شانس ندارد و صرفا به کارهایی مفت‌بری می‌گویند که نوعی دغل یا فریب در آن مستتر باشد یا سیاستی که لزوما متقلبانه نیست اما در آن فردی متضرر می‌شود و البته می‌تواند متقلبانه هم باشد.

وقتی کسی مفت‌بری می‌کند اصطلاحا می‌گویند که مفت دیگری را برده. مثلن نوعی از دیل که طرف مقابل قطعا در آن متضرر شود، نوعی از عملکرد در طول بازی که کدر باشد.

֍ ناتس : دستی که با توجه به ورق‌های رو شده، دستی قوی‌تر از آن نباشد. ناتس با ورق‌های بعدی که رو می‌شود ممکن است تغییر کند.

֍ ناتس پا ناتس : ناتسی که می‌تواند در ادامه با ورقهای بعدی که رو می‌‌شود به ناتس قوی‌تری تبدیل شود. 

֍ ناشی‌کُش شدن : باختن به بازی بد دیگری

وقتی قماربازی آنقدر کات و بد بازی می‌کند که بازی بد او باعث باخت دیگری می‌شود، اصطلاحا دیگران را ناشی‌کُش کرده است. ممکن است در طول فرآیند ناشی‌کُشی خودش هم ببازد و یا ببرد اما حتی اگر ببرد هم بازی بسیار بدی کرده است و از روی سفیدی برده است.

ناشی‌کُش شدم مصطلح است. تشخیص آن بسیار دشوار است و عمدتا کسانی که فکر می‌کنند ناشی‌کُش شده‌اند در واقع به بازی بد خودشان باخته‌اند.

֍ نباز : بدون باخت / قمارباز خیلی خوب / دست خیلی خوب

اگر به دست اشاره داشته باشد مفهوم آن دست بسیار خوب است و یا دستی که لزوما خیلی خوب نیست اما مورد علاقه‌ی قمارباز است و به اصطلاح می‌گوید این دست نباز است یعنی در طول خاطرات قمار من، کم باخته است. 

اگر به قمارباز اشاره داشته باشد یعنی قماربازی که خیلی خوب بازی می‌کند و یا گاها خیلی قیرقمار هم هست و در واقع باخت او را اصطلاحا کسی ندیده است. می‌گویند فلانی نباز است یا نباز می‌زند.  

֍ نَرِس : کات / بسیار کم شانس یا بی‌شانس در کلیه امور و نه لزوما بد

در واقع "کات" مقایسه‌ایست. کات مفهومی عمومی است و لزوما در برابر چیز دیگری استفاده نمی‌شود. مثلن فلان بازیکن کات است یعنی مطلقا کات است. اما نرس برای قیاس استفاده می‌شود. وقتی قماربازی به مصاف قماربازهای دیگری می‌رود که به شدت از او بهترند می‌گویند فلانی نرس بود.

یا دستی که به شدت در برابر دست دیگر برای پیروزی کم شانس است.

یا حتی قماربازی که آنقدر در یک بازی باخته که احتمال پیروزی او ضعیف است. اصطلاحا می‌گویند نرس بودم یا نمی‌رسیدم.

برای همه صفت‌ها قابل استفاده است.

جلوی فلانی من نرسم. به فلانی در قیری نمی‌رسیدم. به فلانی در کدری نمی‌رسم.

֍ نون شبی : امرار معاش از طریق قمار همراه با سفت‌زنی / نوعی توهین

کسی که از قمار امورات زندگی خود را می‌گذارند و گنجشک‌روزی‌ هم هست. پس بسیار قیرقمار است که مبادا ببازد. در واقع برای نان شب قمار می‌کند و اندکی وزّه‌گی و کدری هم دارد. 

֍ وِزّه : در لغت به معنی تخم مگس / زرنگی و تیزی با شاید کمی گرایش منفی / گاهی به معنی کمی بدجنس / گاهی به معنی کمی پدرسوخته

وزّه در دل خود کوچکی را به همراه دارد.

نوعی تیزی و رندی و حواس‌جمعی که جلوی هرگونه تپان شدن یا مفت‌بری را بگیرد. کمی گرایش منفی در آن وجود دارد.

همچنین گاهی یعنی نوعی از عمل بدجنسانه یا کدر که حجم آن بزرگ نیست. کمی پدرسوخته‌گی برای مفت‌بری یا شلوغ‌کاری.

می‌گویند فلانی وزّه است. یعنی حواسش جمع است و تیز است. یا شاید اندکی بدجنسی و مکر دارد.

سه‌شنبه، تیر ۱

اسباب‌کشی

این وبلاگ با همه آرشیوش به آدرس sharh.com نقل مکان کرده است.

پنجشنبه، خرداد ۶

دارم سخت کار می‌کنم. به زودی توی همین یکی دو روز این‌جا رو می‌بندم. و کارهای دیگر.

دوشنبه، خرداد ۳

تو که همه چی رو توی ذهنت بستی
دیگه حرص خوردن واسه چیه
از یه جایی به بعد باید به روال جدید عادت کنی
عادت کن دیگه
شل کن



* عکس Lord Snowdon

پنجشنبه، اردیبهشت ۳۰

با دروغ ها دو تا کار میشه کرد
یا حقیقتشون رو پیدا کرد
یا رهاشون کرد
و دروغکی باورشون کرد
باید حرفشو گوش کنم
هرچی که بود حرفشو دقیق زد
قول میدم
از امشب

دوشنبه، اردیبهشت ۱۳

هشتاد و هفت


دلم کنسرت شجریان می‌خواد
با همین بلیطای بزرگ و قشنگ
که وقتی تحویل می‌گرفتیش
تا روز کنسرت هر روز
نگاش می‌کردی
می‌دونستی که یه صندلی مال توئه
استاد با همون موهای پُرپشت
آخرین نفر میاد روی صحنه
همه ایستاده دست می‌زنند
و صداش می‌پیچه توی سالن
"راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست
آن‌جا جز آن جان بسپارند چاره نیست"
...


سه‌شنبه، اردیبهشت ۷

بازی کتاب‌ها

وقتی که کتاب‌ها زیاد می‌شوند، پدیده جالبی اتفاق می‌افتد. گاهی بعضی کتاب‌ها بازی‌شان می‌گیرد. لابه‌لای کتاب‌های دیگر پنهان می‌شوند. من به این پدیده "بازی کتاب‌ها" می‌گویم. هرچه می‌گردی کتاب را در کتاب‌خانه پیدا نمی‌کنی. مطمئنی که آن‌را به کسی امانت نداده‌ای و مطمئنی که حتی اخیرا آن‌را دیده‌ای. اما هرچه می‌گردی پیدایش نمی‌کنی. خودش را می‌اندازد پشت کتاب‌خانه یا آن‌قدر عقب می‌رود که توی ردیف کتاب‌ها دیده نشود. البته یک حالت دیگر هم برای مفقود شدن یک کناب هست. گاهی دوست بدقولی کتابی را به امانت می‌برد و پس نمی‌آورد. یک سال، دو سال و بعضی وقت‌ها هم برای همیشه.

در هر دو حالت اگر کتاب، کتاب مهمی باشد (به این معنی که دوستش داشته باشی)، چاره‌ای جز تهیه نسخه جدیدی از کتاب باقی نمی‌ماند. گاهی آن کتاب برای تو، حکم یک کتاب مرجع را دارد ولو این‌که کتاب داستان یا شعری باشد و گاهی کتاب‌خانه بدون وجود عزیز آن کتاب چیزی کم دارد.

خلاصه نسخه جدید را تهیه می‌کنی و ناگهان بعد از مدتی بازی کتاب وارد مرحله جدیدی می‌شود.  مثلن یهو خودش را یواشکی لابه‌لای کتاب‌های دیگر قرار می‌دهد و پیدا می‌شود. یا مثلن آن دوست بدقول نسخه قدیمی را برمی‌گرداند. هر کدام که اتفاق بیفتد، حاصل این می‌شود که از یک کتاب دو یا حتی سه نسخه خواهی داشت. حالا باید با نسخه‌های اضافه کاری کرد. من معمولن نسخه‌های اضافه را هدیه می‌دهم و چون بازی کتاب‌ها برایم جذاب است، نسخه‌های اضافه را بسیار دوست دارم و آن‌ها را معمولن در مناسبت‌های خوب (از نظر خودم) و به دوستان جانی هدیه می‌کنم و گوشه‌ای از کتاب هم حتما می‌نویسم که این کتاب خریداری نشده و محصول بازی کتاب‌هاست.


Man Reading, by John Singer Sargent

دوشنبه، اردیبهشت ۶

اوی

ای ما و صد چو ما
ز پی تو خراب و مست
ما بی تو
خسته‌ایم
تو بی ما
چگونه‌ای؟




#رومی

She

She knew exactly what i would do, and i fucking did it.


دقیقا می دونست من چیکار میکنم و منم دقیقا همون کارو کردم.
.
#دیوید_فینچر
#GoneGirl #DavidFincher