
دوشنبه، دی ۶
خط الرأس مهر
محك خوب بودن يا بد بودن حرفا و مفيد و بي فايده بودنشون، مقدار دوري و نزديكي اونا به خط الرأس محبته. هر چه كلام از مهر دورتر بي فايده تر.
یکشنبه، دی ۵
شنبه، دی ۴
چنانم کرد
عشق تو مست و کفزنانم کرد
مستم و بیخودم چه دانم کرد
شکرینست یار حلوایی
مشت حلوا در این دهانم کرد
تا گشاد او دکان حلوایی
خانهام برد و بی دکانم کرد
خلق گوید چنان نمیباید
من نبودم چنین چنانم کرد
اولن خم شکست و سرکه بریخت
نوحه کردم که او زیانم کرد
صد خم می به جای آن یک خم
درخورم داد و شادمانم کرد
در تنور بلا و فتنهی خویش
پخته و سرخرو چو نانم کرد
چون زلیخا ز غم شدم من پیر
کرد یوسف دعا جوانم کرد
میپریدم ز دست او چون تیر
دست در من زد و کمانم کرد
پر کنم شکر آسمان و زمین
چون زمین بودم آسمانم کرد
از ره کهکشان گذشت دلم
زان سوی کهکشان کشانم کرد
نردبانها و بامها دیدم
فارغ از بام و نردبانم کرد
چون جهان پر شد از حکایت من
در جهان همچو جان نهانم کرد
چون مرا نرم یافت همچو زبان
چون زبان زود ترجمانم کرد
چون زبان متصل به دل بودم
راز دل یک به یک بیانم کرد
چون زبانم گرفت خونریزی
همچو شمشیر در میانم کرد
بس کن ای دل که در بیان ناید
آنچه آن یار مهربانم کرد
رومی
مستم و بیخودم چه دانم کرد
شکرینست یار حلوایی
مشت حلوا در این دهانم کرد
تا گشاد او دکان حلوایی
خانهام برد و بی دکانم کرد
خلق گوید چنان نمیباید
من نبودم چنین چنانم کرد
اولن خم شکست و سرکه بریخت
نوحه کردم که او زیانم کرد
صد خم می به جای آن یک خم
درخورم داد و شادمانم کرد
در تنور بلا و فتنهی خویش
پخته و سرخرو چو نانم کرد
چون زلیخا ز غم شدم من پیر
کرد یوسف دعا جوانم کرد
میپریدم ز دست او چون تیر
دست در من زد و کمانم کرد
پر کنم شکر آسمان و زمین
چون زمین بودم آسمانم کرد
از ره کهکشان گذشت دلم
زان سوی کهکشان کشانم کرد
نردبانها و بامها دیدم
فارغ از بام و نردبانم کرد
چون جهان پر شد از حکایت من
در جهان همچو جان نهانم کرد
چون مرا نرم یافت همچو زبان
چون زبان زود ترجمانم کرد
چون زبان متصل به دل بودم
راز دل یک به یک بیانم کرد
چون زبانم گرفت خونریزی
همچو شمشیر در میانم کرد
بس کن ای دل که در بیان ناید
آنچه آن یار مهربانم کرد
رومی
چهارشنبه، دی ۱
یلدانه
فک کنم فال همه مردم ایران تو این شب یلدایی که گذشت همون شعر معروفه بود که
دیدم به خواب خوش که دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود
تعبیرش هم اینه که ای صاحابان فال (یعنی ای ملت ایران)، این خوابایی که گل و بلبل میبینید از رفاه اقتصادی و اینا همش چپه به خاطر سنگینیه شامیه که خوردین و همین که در آینده نزدیک یه نون خشک گیرتون بیاد بخورید هم وابستهست به طرح هدفمندسازی یارانهها که دولت داره اجرا میکنه و این چهل سال (بلکم بیشتر) که دهنتون سرویس شد اصلن کافی نیست و کیلید دهن سرویسی اصلی دست شراب دوساله یا یه مشت گوساله یا یه بچه احمق پنج ساله یا اینطور چیزاست.
دیدم به خواب خوش که دستم پیاله بود
تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
چهل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت
تدبیر ما به دست شراب دو ساله بود
تعبیرش هم اینه که ای صاحابان فال (یعنی ای ملت ایران)، این خوابایی که گل و بلبل میبینید از رفاه اقتصادی و اینا همش چپه به خاطر سنگینیه شامیه که خوردین و همین که در آینده نزدیک یه نون خشک گیرتون بیاد بخورید هم وابستهست به طرح هدفمندسازی یارانهها که دولت داره اجرا میکنه و این چهل سال (بلکم بیشتر) که دهنتون سرویس شد اصلن کافی نیست و کیلید دهن سرویسی اصلی دست شراب دوساله یا یه مشت گوساله یا یه بچه احمق پنج ساله یا اینطور چیزاست.
سهشنبه، آذر ۳۰
هر سال
جوون که بودم
یادم هس میشد چن جا توی تهرون غذای خوب پیدا کرد
ینی جایی که واسه غذاش بری اونجا
چن روز پیشا هر جور حساب میکردم
جایی که بشه توش غذای خوب خورد به غیر از یکی دو مورد
چیزی یادم نمیومد
یادم هس میشد چن جا توی تهرون غذای خوب پیدا کرد
ینی جایی که واسه غذاش بری اونجا
چن روز پیشا هر جور حساب میکردم
جایی که بشه توش غذای خوب خورد به غیر از یکی دو مورد
چیزی یادم نمیومد
دوشنبه، آذر ۲۹
شنبه، آذر ۲۷
لباسهای زمستانیات را فراموش نکن

من هرگز نمیخواستم از عشق برجی بیافرینم، مه آلود و غمناک با پنجرههای مسدود و تاریک
دوست داشتن را چون سادهترین جامهی کامل عید کودکان میشناختم
هلیا !!
تو زیستن در لحظهها را بیاموز
و از جمیع فرداها پیکر کینهتوز بطالت را میافرین
و از جمیع فرداها پیکر کینهتوز بطالت را میافرین
مرگ سخن دیگریست
مرگ سخن تازهایست
و من دیگر با تو از نهایت، سخن نخواهم گفت
که چه سوگوارانه است تمام پایانها
رجعتی باید هلیای من
رجعتی دیگر باید
به حریم مهربانی گلهای نرم ابریشم
به رنگ روشن پرهای مرغ دریایی
به باد صبح
که بیدار میکند
چه نرم، چه مهربان، چه دوست
رجعتی باید هلیای من !
به شادمانی پر شکوه اشیا
لباسهای زمستانیات را فراموش نکن
(نادر ابراهیمی، بار دیگر شهری که دوست میداشتم، نشر روزبهان)
تجاوز دولتی
میشه با ارسال یک عدد به یه شماره خاص
سرویس GPRS رو فعال یا غیرفعال کرد
میشه با ارسال یک پیامک از مبلغ و جزئیات قبض تلفن همراه تا هر لحظه مطلع شد
میشه با یک تماس رایگان قبض رو به صورت غیرحضوری پرداخت کرد
اما برای اینکه این پیامهای گه تبلیغاتی نیان برات
باید با در دست داشتن سند و مدارک شناسایی معتبر
بری مراکز دولتی مخابراتی که از 8 صبح تا 2 ظهر بیشتر کار نمیکنن
فرم مربوطه رو پر کنی
به این میگن تعریف مختصر و مفید
تجاوز نرم دولتی
و البته کاملن قانونی
سرویس GPRS رو فعال یا غیرفعال کرد
میشه با ارسال یک پیامک از مبلغ و جزئیات قبض تلفن همراه تا هر لحظه مطلع شد
میشه با یک تماس رایگان قبض رو به صورت غیرحضوری پرداخت کرد
اما برای اینکه این پیامهای گه تبلیغاتی نیان برات
باید با در دست داشتن سند و مدارک شناسایی معتبر
بری مراکز دولتی مخابراتی که از 8 صبح تا 2 ظهر بیشتر کار نمیکنن
فرم مربوطه رو پر کنی
به این میگن تعریف مختصر و مفید
تجاوز نرم دولتی
و البته کاملن قانونی
سهشنبه، آذر ۲۳
از سعدی
گاهی شنیده میشود که اهل ذوق اعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است ولی حق این است که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن نگفته است بلکه ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم. (محمدعلی فروغی، کلیات سعدی، انتشارات امیرکبیر)
دوشنبه، آذر ۲۲
اسطوخودوس
با یک متر فاصله
بهداشتی و متین
حرفهای خیلی مهم سیاسی زدیم
و به ریشههای اخلاق رسیدیم
چای خوردیم
و بیسکوییت
و شکلات هفتاد درصد
با عرق اسطوخودوس
که پایین آورنده تب است
و بغض روشنفکری
از غصه فقدان کاناپه
که بر کف سنگ سرد خانه
خوب دانستیماش
از عرفان ابوسعید
و بوسههای شوخ
رسیدیم به اتهامات مربوط به دلبری
و خانه خرابکنی
و بعد از اخم تند زنانهای
که سی و چند ساله بازیاش گرفته بود
پرتاب شدیم به دو سیارهی خیلی دور
همچنان که از آنها آمده بودیم
و آرزوهای خوب
برای مردمان سیارههای دیگر
آذر 89
بهداشتی و متین
حرفهای خیلی مهم سیاسی زدیم
و به ریشههای اخلاق رسیدیم
چای خوردیم
و بیسکوییت
و شکلات هفتاد درصد
با عرق اسطوخودوس
که پایین آورنده تب است
و بغض روشنفکری
از غصه فقدان کاناپه
که بر کف سنگ سرد خانه
خوب دانستیماش
از عرفان ابوسعید
و بوسههای شوخ
رسیدیم به اتهامات مربوط به دلبری
و خانه خرابکنی
و بعد از اخم تند زنانهای
که سی و چند ساله بازیاش گرفته بود
پرتاب شدیم به دو سیارهی خیلی دور
همچنان که از آنها آمده بودیم
و آرزوهای خوب
برای مردمان سیارههای دیگر
آذر 89
یکشنبه، آذر ۲۱
شنبه، آذر ۲۰
جمعه، آذر ۱۹
خار
وقتی یه جایی از بدن خارش میگیره
دقیقن همون جاس که میخاره
نه یه میل بالاتر نه یه میل پایینتر
فقط خاروندن همون جاس که آرومت میکنه
دقیقن همون جاس که میخاره
نه یه میل بالاتر نه یه میل پایینتر
فقط خاروندن همون جاس که آرومت میکنه
پنجشنبه، آذر ۱۸
چهارشنبه، آذر ۱۷
سهشنبه، آذر ۱۶
فیه ما فیه
سخن را چو بسیار آرایش میکنند، مقصود فراموش میشود. بقالی زنی را دوست میداشت، با کنیزک او پیغامها کرد که من چنینم و چنانم و عاشقم و میسوزم و آرام ندارم و بر من ستمها میرود و دی چنین بودم و دوش بر من چنین گذشت. قصههای دراز فروخواند. کنیزک به نزد خاتون آمد و گفت : بقال سلام میرساند و میگوید که بیا تا تو را چنین کنم و چنان کنم. گفت : به همین سردی ؟!!!! گفت : او دراز گفت اما مقصود این بود. اصل، مقصودست باقی درد سرست. (رومی، فیه ما فیه)
یکشنبه، آذر ۱۴
تذکرة الاولیاء
نقل است که درویشی در آن میان از او [حسین بن منصور حلاج] پرسید که عشق چیست ؟!! گفت امروز بینی و فردا بینی و پس فردا بینی. آن روزش بکشتند و دیگر روزش بسوخته و سوم روزش بر باد دادند. (عطار، تذکرة الاولیاء، باب هفتاد و دوم)
اشتراک در:
پستها (Atom)