یکشنبه، تیر ۱۲

ما برای ماندن گوریل انگوری کاری نکردیم


ما باید همان روز
که شهربازی را تعطیل کردند
اعتصاب غذا می‏کردیم
همان روز که بنیاد و شهرداری
به آن توافق کثیف رسیدند
و مجسمه خندان گوریل انگوری را
کشان کشان از در شهربازی رد کردند
ما همان روز باید می‏نشستیم کف خیابان سئول
تحصن می‏کردیم
نباید می‏گذاشتیم شبانه خاطراتمان را
خنده‏هایمان را
کودکی غبارگرفته‏مان را
با ماشین‏های بزرگ و سیاه
اوراق کنند
باید یک زنجیره انسانی می‏کشیدیم
دور تا دور شهربازی
بعد آدم‏های معروف می‏آمدند به یاری‏
خودمان دستگاه‏ها را روشن می‏کردیم
پر از چراغ‏های چشمک‏زن می‏شد شهربازی
شهرام ناظری می‏آمد
پشت به گوریل انگوری
کنسرت می‏داد
"یادگار دوست" برایمان می‏خواند
بعد من یک گوشه‏ای کنار حوض
تو را پیدا می‏کردم
با همان لباس‏های بیست سال پیش
و در میان هیاهوی تحصن بزرگ
لبانت را
می‏بوسیدم

تیر نود - در رخت‏خواب