
ما باید همان روز
که شهربازی را تعطیل کردند
اعتصاب غذا میکردیم
همان روز که بنیاد و شهرداری
به آن توافق کثیف رسیدند
و مجسمه خندان گوریل انگوری را
کشان کشان از در شهربازی رد کردند
کشان کشان از در شهربازی رد کردند
ما همان روز باید مینشستیم کف خیابان سئول
تحصن میکردیم
نباید میگذاشتیم شبانه خاطراتمان را
خندههایمان را
کودکی غبارگرفتهمان را
کودکی غبارگرفتهمان را
با ماشینهای بزرگ و سیاه
اوراق کنند
باید یک زنجیره انسانی میکشیدیم
دور تا دور شهربازی
دور تا دور شهربازی
بعد آدمهای معروف میآمدند به یاری
خودمان دستگاهها را روشن میکردیم
پر از چراغهای چشمکزن میشد شهربازی
شهرام ناظری میآمد
پشت به گوریل انگوری
کنسرت میداد
"یادگار دوست" برایمان میخواند
بعد من یک گوشهای کنار حوض
تو را پیدا میکردم
با همان لباسهای بیست سال پیش
و در میان هیاهوی تحصن بزرگ
لبانت را
میبوسیدم
تیر نود - در رختخواب