دوشنبه، تیر ۱۹

گردش

آدمهایی هستن که هر روز توی صورتت لبخند می زنن. ازت تعریف می کنن. از لیاقتت، شعورت، درایتت، هوشت، توانایی های منحصر به فردت. واسه دیگرانم حتی تعریف می کنن که فولانی بسیار آدم وارسته و فولان و بهمانیه. بعد ........ کافیه که یه دعوای نیمچه اساسی با هم بکنید. یهو واقعیت فکرشون در مورد تو میاد روی آب. و چقدر این واقعیت با حرفای قبلی در تضاده. یهو می بینید خاطراتی پوسیده رو از هفت توی گذشته های حتی خیلی دور می کشن بیرون، استناد می کنن به اتفاقاتی که اصلن باورتون نمی شه بهش توجه کرده باشن، رجوع می کنن به حرف آدمایی که همیشه فک می کردید یه قرون واسشون ارزش ندارن، و تورو به چیزایی متهم می کنن که چارشاخ می مونی از این همه تضاد. نامرد، عوضی، نون به نرخ روز خور، پولکی، شارلاتان، حزب باد و ....

خئلی باید مراقب بود. چیزهایی که آدمها در روزهای خوب، در مهمونی، در کافه، در رخت خواب و در اینجور جاهای خوب می گن، معمولن ربط زیادی به حقیقت فکرشون در مورد شما نداره. زیاد فرو نباس رفت توی این حرفا. البته استثنا هم وجود داره. استثنا اونایین که الکی هر تعریف و تمجیدی رو به خیک دیگرون نمی بندن.