دوشنبه، آبان ۲

برچم بالاس

اینقدر مردم جامعه نسبت به هم محافظه کار شدن، که وقتی یه نفر، حالا راننده تاکسی یا فروشنده یا هر چی، بیش از حد متعارف از خودش خوشرویی و مهربونی و لبخند نشون بده یا در شرایط ناباورانه ای کار مردم رو راه بندازه، اکثر مردم یک قدم به عقب برمیدارن. نگران می شن. چشماشونو ریز می کنن. که هدف یارو چیه ؟ پول می خواد ؟ دزده ؟ منظوری داره ؟ و در آخرین حدس نامردمانه .... دیوونس ؟ البته این حس الکی هم به وجود نیومده و این بیچاره ها تقصیری هم ندارن. موارد زیادی بوده که آدمهایی از روشهای این شکلی برای کلاهبرداری های کوچیک و بزرگ استفاده کردن و مردم رو به لبخند و مهربونی بی اعتماد کردن. یه مثال بزنم که بهتر بفهمین. راننده تاکسی که با لبخند سوارت می کنه و در جواب سوالت که چقدر می گیری منو تا فلان جا ببری می گه این حرفا چیه، بیا بالا و فلان و بهمان و بعد که به مقصد می رسی مبلغی دو برابر عرف رو ازت درخواست می کنه و بعد که مقاومت می کنی روی اصلی خودش رو نشون می ده. اینا از سرمایه مهربونی در جامعه که به نظر من از مهمترین سرمایه های اجتماعیه، خرج می کنن که مثلن هزار تومن بیشتر گیرشون بیاد. اما به قول فردوسی که می گه بیا تا جهان را به بد نسپریم. من فکر کنم نباید میدون رو خالی کرد.

آی اونایی که بی بهانه به مردم لبخند می زنین، اونایی که بدون اینکه طرف رو بشناسین باهاش هم صحبت می شین و منظوری هم ندارین، لوتی هایی که واسه ماشین بنزین تموم کرده هنوزم ترمز می کنین، مهربونایی که وختی کسی دوان دوان می رسه و ازتونن پول خرد می خواد دست می کنید تو جیبتون، با مرامایی که هنوزم ماشین خراب شده وسط خیابون رو هل می دین، آقای فروشنده آب میوه توی آب میوه فروشی توچال، گارسون باحال کافه هنر خیابون انقلاب که نمی دونم هنوز اونجایی یا نه، آقا جمال توی کافه جویبار دربند، دم همتون گرم. ناراحت نشین از برخوردای مردم. اینا یه کمی ترسیدن. یه کمی از اعتمادشون ناروا خرج شده. درست می شه. شوما ادامه بدید. پرچمتون بالاس.