چهارشنبه، مهر ۲۹

از یکی از تلخ ترین روزها

کاش
عذاب وجدان آرمانهایی که سرنگون کردم مرا رها کند
کاش این عذاب وجدانهای لعنتی مرا رها کنند
...
من اصلن نمیدانم چرا باید این را بگویم. چرا من این مسئولیت سخت را به دوش گرفتم ک
...
حالا امروز من بعد از مدت طولانی فکر کردن قرار است باز از نشدن حرف بزنم ولی اینبار مجبورم و چارهای نی
...
از تو برای سرنگونی آرمانها، برای سرنگونی شعرها و برای نابودی رویاها پوزش میخواه
...
با همه وجودت خوشبخت شو