سه‌شنبه، مرداد ۲۴

زلزله

ما
بدجوری مرده ایم
جوری که حتی خودمان هم
باورمان نمی شود
به این دم های مسیحایی چسکی
به تزریق آدرنالین های چینی
به معنویت سر ریز شب های احیا حتی
با این گریه کن های پیزوری
امیدی نیست

ضربه ...
خیلی کاری بوده است
و بدجایی هم خورده

ما آنقدر مرده ایم
که بعید است حتی
گورستانی ما را پذیرش کند
آوار صد زلزله بر ما فرو ریخته انگار
و سیل عجیبی ما را برده و کوبیده به دیواری
که خودمان ساخته بودیم

ما
آنقدر بد مرده ایم
که تعریف مرگ با مردن ما
عوض خواهد شد

روزی شاید در تاریخ
خواهند گفت که ما
چگونه مردیم که پس از مرگ
راه می رفتیم
غذا می خوردیم
سکس می کردیم
حتی زنان ما
فرزندان مرده به دنیا می آوردند
و ما
آنها را بزرگ می کردیم

نه ...
نیازی به قوت قلب نیست
ما بد جوری مرده ایم
ما
ناجور مردگان بد قلق بر زمین مانده ایم
به ما ظن زندگی نبرید
این تکان ها
پس لرزه های همان زلزله اند

مرداد نود و یک
عکس از خلیل غلامی -  زلزله آذربایجان شرقی