شنبه، مرداد ۳

داوودیه

بلوار میرداماد
با لحظه‌های آزاد
پنجاه سال دیگر
از ما می‌آورد یاد
در روزهای رنگین



محمدعلی سپانلو

دوشنبه، تیر ۲۹

آموخته‌های جدید

یه حقی وجود داره تو این دنیا
برا هر آدمی
به نام حق "چطور به نظر رسیدن"
این‌که یه آدمی
اگر نتونسته واقعا اون‌شکلی باشه که دوس داره
حداقل می‌خواد اون‌شکلی به نظر برسه
هیچ حقی هم از کسی تو این دنیا ضایع نمی‌کنه
اینو نگفتم که بگم این‌کار خوبه یا این‌کار بده
می‌خوام بگم در بدترین شرایط
اگر اون آدم اونی نباشه که نشون می‌ده
ما بازم موظفیم به اون چیزی که به نظر می‌رسه احترام بزاریم
موظفیم آدما رو همون‌جور که هستن قبول کنیم
دستگاه اصالت‌سنج نبندیم رو خودمون
بیفتیم به سنجیدن اصالت رفتار آدما
نیفتیم به تجسس تو کاراشون
تو زندگیشون
که حالا آیا اینی که به نظر می‌رسن هستن یا نه
بعدم بدتر از اون بشینیم کشف ناقص خودمون رو
تاکید می‌کنم کشف ناقص خودمون رو
فریاد بزنیم
همه‌جا بگیم
که فهمیدیم فلانی اینی که نشون می‌ده نیست
اصن داره اداشو درمیاره

ازون سخیف‌تر
رازهایی که بهمون گفته
ضعف‌هاش
مستی و راستی‌هاش وختی مارو محرم دونسته
اینا رو بکنیم دلیل
برای اثبات چرندیاتمون

غیر ازین‌که ما و ابزارهای فهم ما انقد محدودن که این‌حرفا و این‌کارا گه‌خوری اضافه‌س
و غیر ازین‌که نفس کار ما از حتی وانمود کردن اون آدم زشت‌تره
و غیر ازین‌که واقعا حق اون آدمه که چطور به نظر برسه
یادمون باید باشه
سعی برای آدم بهتری شدن
سعی برای خوب‌تر شدن
تو آدما از همین مثلا وانمود کردنا شروع می‌شه
از همین تلاشا برای یه جور دیگه بودن
این هجمه‌ی ما
می‌زنه تو ذوق‌شون
ناامیدشون می‌کنه

تازه همه این حرفا
مال وختیه که واقعا طرف داره وانمود می‌کنه
چه بسا که خیلی وختا ما نمی‌تونیم این همه خوب بودن رو به آدما ببینیم
اتهام وانمود کردن بهشون می‌زنیم
این‌جوری آروم می‌شیم
شاید
حسودیمون می‌شه ...

فکرت ما را سوی تو راه نیست
جز تو کس از سر تو آگاه نیست

در تو زبان را که تواند نهاد
های هویت که تواند گشاد

به که ز بی‌چارگی جان خویش
معترف آییم به نقصان خویش





- امیرخسرو دهلوی

یکشنبه، تیر ۲۸

شعرهایی در زندگی عادی‌مان

اگه اون شعر یادت بره
دیگه هیچ وخ همو نمی‌بینیما
یه‌جا یادداشتش کن


Painting by #LeonidAfremov

آخر تیر نودوچهار

شنبه، تیر ۲۷

در توجهات تلگرامی

به مادر از حریم شخصی و عدم دخالت می‌گفتم.
مادر یهو سر از تلفنش بلند کرد و گفت : اینو ببین، زیباترین لاکپشت جهانه عکسشو تو گروه برام فرستادن.

پوچی

خودزنی
خواستن و پس زدن
دویدن به سوی ناکامی
خسته کردن دنیا
تا رهایت کنند
تا خسته شوند
و در ناکامی و تنهایی غرق شوی



By Stanley Chen Xi

آینه‌های خورشیدی

دوس دارم بهت بگم
اینا مال بد بودن ما نیست
نمی‌شه گاهی
...


بیست‌وشش‌تیرنودوچهار

جمعه، تیر ۲۶

دور

از لحظه‌های خشم
تندی
عصبیّت
ضربان قلب
لرزش دست
فحش
فریاد
کارهای بی‌بازگشت

با کمی اغراق

من وختی قمارباز بودم، یه دوس دختر داشتم. اگه می‌بردم تو قمار که هیچی اما اگه می‌باختم یه بهانه جور می‌کردم باختمو می‌نداختم گردن اشتباه اون و سیاه و کبودش می‌کردم.

چهارشنبه، تیر ۲۴

Kissing is prohibited

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود 
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری‌ست
روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند 
قفل افسانه‌ایست

و قلب
برای زندگی بس است

روزی که معنای هر سخن دوست‌داشتن است
 تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف، زندگی‌ست 
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست‌وجوی قافیه
نبرم

روزی که هر لب ترانه‌ایست
تا کمترین سرود، بوسه باشد
روزی که تو بیایی، برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود


indecent behavior (kissing) is prohibited
#بامداد

از جای خوبش

می‌دونی چه‌جوری می‌فهمی یکیو دوس داری ؟
وختی داری چیزی رو که دوس داری می‌خوری و یهو یادش میفتی و نمی‌تونی همشو بخوری. واسش می‌ذاری کنار.

جمعه، تیر ۱۲

آرامش در حضور دیگران


در روزی به بوی اقیانوس و شراب
در هتل پنج‌ستاره
کنار شمشادها
مقواهای خیس
به من گفتند هیس
میهمان‌ها هنوز در خواب هستند


تیر۹۴

ما رفیق هر ترانه تنهایی ... گووووش